ارتباط متقابل عیب جویی از خود و دیگران

ارتباط متقابل عیب جویی از خود و دیگران به این صورت است که اگر انسان در پی جستجوی عیب های خود باشد، به عیب جویی از دیگران نمی پردازد و اگر عیوب دیگران را جستجو کند، عیب های خود را نمی بیند.

کسی که عیوب خود را مخلصانه و برای رضای خدا جستجو کند، وقتی عیوب فراوان خود را مشاهده می کند، این مطلب را درک خواهد کرد که اصلاً نباید عیب مردم را جستجو کرد، بلکه عیب های خود او به قدری زیاد است که او را به خود مشغول می کنند.

حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند: "یَا أَیُّهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ"، "اى مردم! خوشا به حال آن کس که پرداختن به عیب خویش او را از توجّه به عیوب مردم باز دارد".[1]

مانند کسی که وسایل خود را حمل می کند و وسایل او آنقدر زیاد است که اگر او تمام توان و تلاش خود را صرف کند، در زمان معین و محدود فقط می تواند وسایل خود را به سختی حمل کند و به مقصد خود برسد، وقتی او با تمام همت خود وسایل را حمل و نقل می کند، او هیچ فرصتی ندارد تا بار شخص دیگری را حمل کند، زیرا او بر دوش و دست های خویش بار خود را بلند کرده است و فرصت او نیز محدود و اندک دارد، لذا حمل بار شخص دیگر اصلاً به ذهن او خطور نمی کند.

به همین صورت هنگامی که شخص عیوب مختلف خود را جستجو می کند، به برطرف کردن تک تک آنها می پردازد و عیب هایش او را به قدری به خود متوجه می کند که فرصتی برای عیب جویی از دیگران نمی یابد. زیرا اگر انسان درصدد جستجوی عیب های خود نباشد بسیاری از عیب های کوچک و بزرگ خود را نمی بیند اما اگر شروع به عیب یابی از خود کند ممکن است عیب و نقص های زیادی را مشاهده کند که باید آنها را از خود دور سازد.

حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) می فرمایند: "لکن هیچ کس و هیچ دستگاهى و هیچ فردى نمى‌تواند ادعا کند که من نقص هیچ ندارم. اگر کسى ادعا کرد این را، این بزرگترین نقصش همین ادعاست. کسى نیست که بتواند بگوید که من دیگر بى‌عیب هستم. اگر بعضى اشخاص پیدا بشوند که خوب، بسیارى از عیوب را ندارند، لکن بى‌عیب ما نداریم در دنیا و ما باید همیشه توجه‌مان به آن عیوب خودمان باشد. عیوب احتمالى، نمى‌گویم عیوب دارند، عیوب احتمالى و انسان که بخواهد براى خدا کار بکند و به مقام انسانیت برسد، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبى دارد، دنبال این نباشد که ببیند چه حسنى دارد، براى اینکه دنبال اینکه چه عیبى دارد، مى‌شود که انسان در صدد رفع آن برآید و دنبال اینکه چه حسنى دارد، پرده مى‌شود در چشم انسان و نمى‌تواند عیوب خودش را ببیند".[2]
 

رابطه بیزاری از عیوب دیگران و عیوب خود

کسی که عیب های مردم را جستجو می کند، ممکن است در واقع از خود عیب متنفر نباشد، بلکه شاید آن عیب در خود او نیز وجود دارد، اما او آن عیب را از خود برطرف نمی کند، به همین خاطر آں تنفر از خود عیب نیست، بلکه با آن شخص مخالفت دارد، علامت آن این است که اگر آن شخص تقوا پیشه کند و انسان پرهیزگاری شود، شخص عیبجو هنگامی که موفق به یافتن عیب از او نشود به او حسد می ورزد و این حسد خود را به روش های مختلف بروز می دهد.

اگر او از عیوب متنفر است باید از آن عیب هایی که در خود او وجود دارد، بیشتر تنفر داشته باشد و اگر از عیوب خود متنفر نیست، پس تنفر از عیوب دیگران معنایی ندارد.

او عیب هایی را که در دیگران مشاهده می کند - البته اگر دچار بدگمانی و سوء تفاهم نباشد - و آن عیب واقعاً در دیگری وجود داشته باشد، باز هم او در آن شخص فقط مشاهده می کند، اما ممکن است همان عیب یا عیبی بسیار بدتر از آن عیب در خود او وجود داشته باشد، لذا خود او سزاوارتر است به اینکه به جستجوی عیوب در خود بپردازد و آنها را برطرف کند. حضرت امام علی (علیه السلام) می فرمایند: "إن سمت همّتک لإصلاح النّاس فابدء بنفسک فإنّ تعاطیک صلاح غیرک و أنت فاسد اکبر العیب"، "اگر همّت تو بر اصلاح مردم قرار گرفت، پس از خودت آغاز کن، زیرا اگر باعث اصلاح دیگری باشی در حالی که خودت فاسد، بزرگترین عیب است".[3]

از آنجا که شخص عیب جو می خواهد اصلاح کند و عیوب را برطرف کند، پس باید ابتدا عیب های خود را جستجو کند و در آغاز به اصلاح خود بپردازد. اگر او عیب دیگران را جستجو می کند قطعاً یکی از عیب های او همین است و او باید همین عیب خود را نیز اصلاح کند، یعنی این عادت نادرست خود را ترک کند و به عیب جویی دیگران نپردازد. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: "تَأمُّلُ العَیبِ عَیبٌ"، "(خود) جستجوی عیب مردم عیب است".[4]

اثر اخروی پرداختن به عیب خود

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) مى‌فرمایند: "ثَلاثَةٌ فِى ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ یوْمَ لا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ رَجُلٌ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ وَرَجُلٌ لَمْ یقَدِّمْ رِجْلًا وَلَمْ یؤَخِّرْ رِجْلًا أُخْرَى حَتَّى یعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ رِضًى أَوْ سَخَطٌ وَرَجُلٌ لَمْ یعِبْ أَخَاهُ بِعَیبٍ حَتَّى ینْفِى ذَلِکَ الْعَیبَ مِنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لا ینْفِى مِنْهَا عَیباً إِلَّا بَدَا لَهُ عَیبٌ آخَرُ وَکَفَى بِالْمَرْءِ شُغُلًا بِنَفْسِهِ عَنِ النَّاسِ"، "سه (نفر) در سایه عرش خداوند عزّوجل هستند در روزی که سایه ای جز سایه او نیست: مردی که عدالت را در مورد حقوق خود با دیگران رعایت مى‌کند و مردی که گامى جلو برنمی دارد و گامى به عقب نمى‌گذارد مگر این‌که بداند رضاى خداوند عزّوجل در آن است یا خشم او و مردی که هیچ عیب را بر برادر خود نگیرد مگر این‌که آن عیب را از خود دور سازد (اگر این کارها را کند هرگز به عیوب دیگران نمى‌پردازد) زیرا انسان هیچ عیبى را از خود برطرف نمى‌سازد مگر این‌که عیب دیگرى از خودش براى او ظاهر مى‌شود و پرداختن به عیب خود، شخص را از (پرداختن به) عیوب دیگران باز مى‌دارد".[5]

پی نوشت ها:
[1] نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.
[2] صحیفه نور، خمینی، روح الله، ج۱۷، ص۱۶۱.
[3] غرر الحکم و درر الکلم، آمدی، ص۲۵۹، ح۴۳، ناشر: دار الکتاب الإسلامی، قم، ۱۴۱۰ ھ . ق.
[4] غرر الحکم و درر الکلم، آمدی، ص۳۱۷، ح۲۹ .
[5] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۷۲، ص۴۶.